خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

باز آی...

باز آی که تا به خود نیازم بینی 

بیداری شب های درازم بینی 

 

هر روز دلم در غم تو زار ترست 

وز من دل بی رحم تو بی زار ترست 

 

بگذاشتیم ٬ غم تو نگذاشت مرا 

حقا که غمت از تو وفادار ترست 

 

~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~ 

 

 

 

پ.ن۱: پریشب تا ۴ صبح داشتم اینو می خوندم(کسی می آید از مریم ریاحی) 

پ.ن۲: جزو اولین رمانایی بود که داستانش نزدیک بود به زندگی عام مردمی! 

پ.ن۳: یعنی مثلا مثه همخونه نبود یه اتفاق جدا از این فرهنگ بیافته! 

پ.ن۴: کلا به همه پیشنهاد می کنم که بخوننش! چون واقعا محشره! 

پ.ن۵: داستانشم نمی گم! یعنی کلا تو عمرم کم پیش اومده که خلاصه ی کتابو واسه کسی توضیح بدم 

پ.ن۶: این شعره هم مال کتابه!

نظرات 2 + ارسال نظر
راهی شنبه 11 دی 1389 ساعت 08:44 ب.ظ http://www.baheri54.com

سلام

شعرش که محشره . رمانش رو نخوندم فکر کنم کتاب خوبی باشه.

مهرداد چهارشنبه 8 دی 1389 ساعت 01:31 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

ایهمه وا میستی کتاب بخونی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آررررررررررررررررررررررررررررررررررررره
آخه بعضی کتابا می ارزه که اینقدر واستی واسش
من اینو از ۱۱ شب تا ۴ صب تمومش کردم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد