خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

باغ

باغ بود اما فضایش سهمناک 

باغ اما سرو هایش سر فرو برده به خاک 

 

باغ اما سنگ بر جای چمن روییده در هم  تنگ٬ تنگ 

 

باغ اما نارون ها ٬نسترن ها زیر سنگ 

باغ اما عطر نابودی می زد در آن نفس 

باغ اما مرغ خاموشی در آن می خواند و بس 

باغ اما خاک صحرای عدم در چشم برگ  

باغ اما هر قدم پیغامی از دنیای مرگ ! 

 

ژرفنای خاک بود و خاک بسیاران در او 

ناله های باد و گیسو کندن باران در او 

آتش دل های یاران در غم یاران در او! 

 

ای کدامین دست ناپیدا درین هفت آسمان! 

تا کجا می گستری این دام را؟ 

تا به کی می پروری این مرگ خون آشام را؟ 

کی به پایان می رسانی این ربودن های بی هنگام را؟ 

 

سنگی را می شست باران تا بشوید نام را... 

 

                                                                              فریدون مشیری

نظرات 4 + ارسال نظر
علی اکبر چهارشنبه 26 آبان 1389 ساعت 03:37 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

شعر قشنگی بود ..
این شعرها در کنار شعرهای آزی هم می چسبه خوندنشون ...

نونوچه دوشنبه 24 آبان 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://nonoche.blogsky.com

یووووووووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووو بازم منم
شعرش قشنگ بود
اولش فکر کردم بازم آزی جون گفته
موفق باشی نازنینم

سهیل یکشنبه 23 آبان 1389 ساعت 10:11 ب.ظ http://setareyesoheyleman.blogfa.com

سلام . وبتون خیلی عالیه . تبریک می گم . تو شعر فریدون به جای کلمه ی مادر ، پدر بود . ( کاین زمان چندان شجاعت یافته ست تا بگوید راست می گفتی پدر)
گرچه مارا پر پرواز به درگاه تو نیست
مرغ پرسوخته را حسرت پرواز بس است.

samira یکشنبه 23 آبان 1389 ساعت 07:55 ب.ظ http://www.gozashtakgarinbar.blogfa.com

webet ghashange ba mam sar bezan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد