خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

تکه هایی از صدای پای آب

و نترسیم از مرگ 

مرگ پایان کبوتر نیست 

مرگ وارونه یک زنجره نیست 

مرگ در ذهن اقاقی جاریست 

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد 

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید 

مرگ با خوشه‌ی انگور میاید به دهان  

مرگ در هنجره‌ی سرخ-گلو می خواند 

مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است 

مرگ گاهی ریحان می چیند 

مرگ گاهی ودکا می نوشد 

گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد 

و همه می دانیم 

ریه های لذت٬ پر اکسیژن مرگ است 

 

+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+ 

 

پ.ن۱:من ابله مرغون گرفتم embarrassed.gif : 19 par 18 pixels. 

پ.ن۲:فردا امتحان فیزیک داشتیم ٬تعطیلمون کردن.  

پ.ن۳:روضه داریم ٬اونوقت من نشستم تو اتاقم . 

پ.ن۴:فردا کریسمسه .کریسمستون مبارک!

پ.ن۵: چهارم تولدم بود Arabic Veil 

پ.ن۶:شب سال مادر بزرگمم بود. 

پ.ن۷:یه جوک:

۲ تا نی نی پهلوی هم خوابیده بودن.پسره به اون یکی میگه :تو دختلی؟
میگه :نمی دونم
-صبر کن الان بهت میگم
پسره میره زیر پتو وبرمی گرده میگه:آره تو دختلی.
-از کجا فهمیدی؟
-آخه جولابات صولتیه!

نظرات 11 + ارسال نظر
محمدرضا شنبه 12 دی 1388 ساعت 12:33 ب.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

سلام...
پس کو آپ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!کلک زدی؟!!!
اکشال نداره!!!!
حالت چطوره؟!!!مرغا ولت کردن یا نه؟!!!!

جالب بود! باز هم به من سر بزن خوشحال میشم!!

خانباجی جمعه 11 دی 1388 ساعت 07:07 ب.ظ http://khatkhatih.blogspot.com

سلام
تولدت مبارک (با تاخیر )
به ما سر نمیزنی که!
تو خوبی؟
خدا رحمت کنه مادر بزرگتو
آبله مرغون کجا بود دیگه؟آنفلونزا شنیده بودیم مد شده .این یکی نه دیگه!!
منم از روضه هایی که مامانم اینا میگیرن خوشم نمییاد.چه کنم که ماه صفر 10 روز مادرم روزه داره .10 روز مادر شوهرم.منم باید برم خدمت کنم .از حرفهای خانم جلسه ای ایه خوشم نمییادا.نه این که با روضه امام حسین مشکل داشته باشم.اینجا شهر ما یه کارهایی میکنند تو روضه هاشون ..همیشه سر پذیرایی هاشون و لباس مشکی پوشیدنهاشون چشم وهم چشمی میکنند.یکی شیر کاکائو میده .اون یکی شیر نسکافه میده.یکی کیک میده /اون یکی میوه میده.یکی دو جور میوه میذاره .اون یکی 5 جور میوه میذاره.یکی آرایشگاه میره مو بلوند میکنه برای محرم.اون یکی میره مشکی میکنه.یکی دمپایی رو فرشی میپوشه.یکی کفش پاشنه بلند میپوشه تو مجلس امام حسین.یکی با جوراب نازک .بکی با ناخن لاک زده و بی جوراب.بساطیه اینجا.حالم به هم میخوره از این کارا و از این ایام که باید این چیزا رو ببینم .قربون امام حسین هم میرم.ولی ایام عزاداریشو دوست ندارم.چکار کنم .دست خودم نیست.

خانم الف جمعه 11 دی 1388 ساعت 04:05 ب.ظ http://www.ego-life.blogsky.com

سلام
خر را من هم دوست دارم.ممنون که لینکم کردی.
به روزم!

علی اکبر جمعه 11 دی 1388 ساعت 03:40 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

برا یه بارم شده حرف بزرگترها رو گوش کن ..
من نمی دونستم که سال مادربزرگتونه ... خدا رحمتشون کنه .
جوک قشنگی بود ..
تو که ما رو کشتی با این جوکهات ..
خوب دیگه بسه .. بازیگوشی خیلی کردی .. حالا نوبته درسه
موفق باشی

محمدرضا جمعه 11 دی 1388 ساعت 12:41 ق.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

بعد از مدت ها و با خلوت شدن سرم اومدم که بگم :
سلام....
خوبی خوشی سلامتی؟!!!
با عرض شرمندگی و با تاخیر تولدت مبارک....
خدا بد نده؟!!!همه این روزا آنفولانزای خوکی میگیرن تو چیطور شده که آبله مرغون گرفتی؟!!!ایشالو که زودی خوب شی...
خب من دیگه برم تا تو بشینی درستو بخونی....
امیدوارم موفق و شاد باشی و زودی هم خوب بشی...
فعلا بابای

سایه پنج‌شنبه 10 دی 1388 ساعت 11:31 ب.ظ http://www.godmother.blogsky.com

وای که من از آبله مرغون متنفرمخودم دچار نوعه حادش شدم دمه سال تحویل
حالا توام احتمالا نوقع تولدت خیلی ناراحتی نه؟

علی اکبر پنج‌شنبه 10 دی 1388 ساعت 02:28 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
قبل از همه چیز تولدت مبارک .
پس کیک ما کو .؟
--------
هنوز خوب نشدی ؟ من برات دعا میکنم که خوب بشی .. تولدت هم خاطره انگیز شد.
تو پوست خودت نمی گنجی .. امتحانتونم که لغو شد .

شعر نو زیبایی بود ..
بالاخره تونستیم آپ شما رو ببینیم ..
حالا برو بشین درست رو بخون تا فردا به خاطر یه تعطیلی اینقدر خوشحال نشی

موفق باشی

چشم .همه دارن بهم میگن بچه برو بشین درستو بخون ولی خب کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟

خانم الف چهارشنبه 9 دی 1388 ساعت 07:01 ب.ظ http://www.ego-life.blogsky.com

سلام
ممنونم که من رو کشف کردی.
حالا چرا خر صورتی؟

مقداد چهارشنبه 9 دی 1388 ساعت 05:19 ب.ظ http://kounkor88.blogfa.com

موفق باشی سبله جان
سبله دانش اموزی؟
با تبادل لینک موافقی؟

جویا چهارشنبه 9 دی 1388 ساعت 04:33 ب.ظ http://toooska.blogfa.com

از مهرگان بیزارم و از نام پائیز-

وز مهر دارم دیده ای از گریه لبریز

در مهر بی مهر-

هر برگ زردی کز درختی پیر و رنجور -

میافتد و میلغزد و بر خاک راهی می نشیند-

همراه آهی کز دلم سرمیکشد تلخ-

در خاطرم یاد سیاهی می نشیند.

از باد پائیز-

می پیچدم در یاد، فریاد جدایی

وز برگریزش میدود در خاطر من-

پژمردن آن عشق دیرین خدایی

***

در ماه پائیز

او بی خبر از حال من خاموش میرفت-

اما مرا در سینه فریادی نهان بود

یک کاروان اندوه در راه سفر داشت-

خود کاروانسالار پیر کاروان بود.

***

یک روز ابری،روز خاموش و غم انگیز

او بود و من،اما مه او ... یکعمر،تلخی

من بودم و او-

اما نه من .... یک کوه،اندوه

در پیش رو، کوه مصیبت دشت تا دشت-

در پشت سر، دریای محنت،کوه تاکوه.

او رفت خاموش-

من ماندم و اشک-

من ماندم و آه-

من ماندم و فریاد جانکاه.

آن نام جانداروی شیرین-

وآن عشق جاویدان دیرین-

تالحظه های مرگ پیوند-

تا واپسین دم میدود در یاد تلخم

او را چه نامم؟

او را چه گویم؟

او نیمی از من بود و من نیمی از اویم

آن بخت خفته-

همزاد من، نیروی من، بال وپرم بود-

او مادرم بود.



*****



مهدی سهیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد