خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

قصه های عجیب

اسم کتاب: قصه های عجیب 

 

گردآوری:هلن کرسول 

 

ترجمه:امیر مهدی حقیقت 

 

نشر ماهی   

 

تعداد صفحه:۱۳۵ 

 

قیمت:۱۴۰۰ تومان

 

******************************************** 

 

--------------------------------- 

دینو بوتزاتی 

کت جادویی 

 

من همیشه از شیک پوشی و خوش لباسی لذت می برم.با این حال معمولا به لباس های اطرافیانم چندان توجهی ندارم.  ولی یک شب در مهمانی دوستی در میلان٬ توجهم به مردی حدودا ۴۰ ساله جمع شد که به دلیل زیبایی بی چون و چرای کت و شلوارش در میان مهمانان مجلس می درخشید.

من او را نمی شناختم .اسمش را هم نمی دانستم.اولین بار بود می دیدمش.در طول مهمانی فرصتی پیش آمد و متوجه شدم نزدیکش ایستاده ام.کم کم سر حرف باز شد .مردی با نزاکت و مودب بود اما چندان سر حال به نظر نمی رسید.تا جایی که یادم می آید، با صمیمیتی بیش از حد از لباس آراسته اش تعریف کردم-کاش خدا نگذاشته بود-و حتی به خودم جرات دادم و پرسیدم خیاطش چه کسی بوده. 

(خیلی طولانیه حال نوشتن ندارم) 

لباس را در خانه تحویل گرفتم..... یکی از سه شنبه های ماه آوریل بود و باران می آمد .لباس را که پوشیدم(کت و شلوار و جلیقه)دیدم بر خلاف مشکلی که با تمام لباس های نو داشتم،این لباس اندازه اندازه است و هیچ جاش تنگ یا گشاد نیست. 

من توی جیب  راست کتم ، هیچ وقت چیزی نمی گذارم.کارت هام را همیشه می گذارم توی جیب چپم .عادتم همین است.برای همین به شدت جا خوردم وقتی فقط بعد از چند ساعت، دردفترم تصادفا دستم را توی جیب راستم کردم و دستم به تکه ای کاغذ خورد.یعنی ممکن بود صورت حساب خیاط باشد؟ 

نه .یک اسکناس ده هزار لیره ای بود! 

نظرات 4 + ارسال نظر
محمدرضا پنج‌شنبه 28 آبان 1388 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.mamalijoon.blogfa.com

سلام.....
چه کتاب جالبیه...مشتاق شدم بخرمش....
شومو همیشه طلا هستی حالا چه اول چه سوم چه آخر....
شد باشی....
بابای

مسافر خیابون خاطره ها پنج‌شنبه 28 آبان 1388 ساعت 02:17 ق.ظ http://www.my-sweet-memories.blogfa.com

سلام دوست من
خوبی؟؟
یه سوال: معنی اسمت چیه؟؟
نه عزیز رشتم انسانی نیست ریاضیه...
من از انسانی متنفرممم....فکر نکنم کسی که بتونه بنویسه حتما باید انسانی باشه...من از راهنمایی می نوشتم..و یکی از آرزوهای بزرگم اینه که در کنار درسم بنویسمممم...ارزوی نویسنده شدن...
بازم بیا اینطرفا دوست من....خوشحالم می کنی..

لاله سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 12:58 ب.ظ http://porandoghtsafavy.blogfa.com/

سلام
حالت خوبه؟


علی اکبر دوشنبه 25 آبان 1388 ساعت 02:52 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
باید کتاب جالبی باشه ...خوبه که هنوز توی گیرودار انتخاب رشته نیم نگاهی هم به کتاب داری..
برات آرزوی موفقیت میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد