ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اشک را گویم چرا می ریزی ای دیوانه؟ گفت: روزن امیدی از این گوشه پیدا کرده ام
سال تموم شد......
بچه های سوم انسانی مون که روز آخر هر وخ دیدمشون داشتن گریه می کردن!
ینی ما ها سال دیگه این موقع چیکار می کنیم؟؟؟؟؟
منم که امشب از عشقت٬ به کوچه پیوستم
منم که گیج و پریشان و عاشق و مستم
همیشه مقصد چشمم نگاه چهره ی توست
به آسمان وجودت ستاره ای هستم
ببین سبب ز چه شد با گذشت ثانیه ای
من چو سنگ مقاوم ٬چو آب بشکستم
پر از تلاطم مرگم درون سینه ی خویش
که گویی از بر آبی به آتشی جستم
تو را به عهد لطیفم قسم بگو بگو آیا
که جز تو با کس دیگر هم عهد من بستم؟
چرا به جرم خیانت مرا ز خود راندی
مگر تو شعله ی ایمان ندیدی در دستم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعرش مال رمان تازیانه تقدیر ه !(سمیه شاهرضا)
الان تو یاهو یه چیزی دیدم !
نوشته بود که کیت و ویلیام ماه عسل رفتن یه جزیره که اسم صاحبش فرهاد ولادی است!
جالبتر اینکه تاحالا این جزیره رو فقط یه کسی به اسم راس و شاه ایران دیدنش!(ینی اون جاهایی که این دو تا رفتن اونام رفتن!)
این شاه هم عجب خوش می گذرونده واسه خودشا!!!!!
تورو خدا نیگا کنین!
من فردا امتحان ریاضی ترم دارم و الان اینجا ولم!
امسال هم تمام شد
نفهمیدم که چه شد؟!!؟
که بودم!؟!؟!
کجا بودم؟!؟!؟
و یا چه کردم!؟!؟
اصلا نمی دانم واقعا بودم یا نه؟!
ولی می شنیدم که کسی در دوردست ها صدایم می کرد.....