ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
من چنانستم ٬ که بنشستم
و دیدستم ٬ که در دور دستان
می روی به همراه یک اسب سیاه بادپا
و می تازی و می روی از پیش این دو چشم اشک بارم
من چنانستم که بنشستم
و دیدستم که در راه دراز و بی چراغی
میدوی تو هم چنان بادی
هم چنان تیری که گشته است رها از چله ی کمانی بی پهنا
و میرسی در انتها
به باغ سبز و روشن و پر نور و آوایی
که می خواند بر سر هر شاخه از هر درخت آن ٬ ساری
و می یابی در آخر تو آن شوق را
همانی را که باید در انتها بر سر بالین من آری
آری ٬آری ٬ حال باید بیایی بر سر بالین من بیمار دیوانه
که گشته است احوال من از دست این روزگار نامردانه ٬ دیوانه
و باید بیایی تا کنی من را مداوا
با همین یک قطره شوقی که پیدا کرده ای
ای عاشق دیوانه ٬
مداوایم بکن تا زنده بمانم من فقط از شوق دیدار حضور تو
و آیم با تو مانند تیری که گشته است رها از چله ی کمانی بی پهنا
به آن باغ سبز و روشن و پر نور و آوا
سعیده
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
این شعرو باید کشیده و تند بخونین تا وزنش در بیاد!
اولین شعرمه!
همین الآن گفتم و نوشتم!
امروز بعد از چند سال رفتیم نماز جمعه!
کلی خندیدیم و حرف زدیم!
نمی دونم چرا اینقدر دلم می خواست یه آشنا رو اونجا ببینم
٬ اما انگار همه غریبه بودن!
خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره برپشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود
و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.
خر به خداوند پاسخ داد:
خداوندا! من می خواهم خر باشم،اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد
ادامه در پیوست
ادامه مطلب ...در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند
خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند
و بدینترتیب همدیگررا حفظ کنند.ولی خارهایشان یکدیگررادر کنار هم زخمی میکرد. مخصوصا که وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند.بخاطر هیمن مطلب تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند.و بهمین دلیل از سرما یخ زده میمردند
برای خوشحال کردن یک زن...
یک مرد فقط نیاز دارد که این موارد باشد :
یک دوست
یک همدم
یک عاشق
یک برادر
یک پدر
یک استاد
یک سرآشپز
یک الکتریسین
یک نجار
یک لوله کش
یک مکانیک