ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ای آرزو ٬ آرزوی من....
دیگر به یاد نمی آورم تو را در کودکیم که چه بودی ؟
در نوجوانیم که چه بودی ؟
در جوانیم که چه بودی؟
در میانسالیم که چه بودی؟
و حالا در این پیر سالی نیز تو را به یاد نمی آورم!
نمی دانم شاید آلزایمر گرفته ام که هیچ چیز را به یاد نمی آورم!
نه کودیم را !
نه نوجوانیم را!
نه جوانیم را!
نه میانسالیم را !
و حالا هم که پیر سال شده ام را نیز مدام از یاد می برم!
سعیده
ایول خانوم سعیده
اون روز دیگه من دوست ندارم زنده بمونم 
حالا برای ما راز الود می نویسی ..
یه کم دلهره پیدا کردم بعد از خوندن این پستت .. نکنه یه وقت آلزایمر بگیرم و تو نشناسم
جالب بود خانوم نویسنده
جدا یادت نیست؟؟
البته میان سال که نیستی... ولی کودکی و نوجوانی چی؟
بابا حالا من یه چیزی نوشتم!
شما زیاد جدی نگیر!