ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باز آی که تا به خود نیازم بینی
بیداری شب های درازم بینی
هر روز دلم در غم تو زار ترست
وز من دل بی رحم تو بی زار ترست
بگذاشتیم ٬ غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادار ترست
~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~¤~
پ.ن۱: پریشب تا ۴ صبح داشتم اینو می خوندم(کسی می آید از مریم ریاحی)
پ.ن۲: جزو اولین رمانایی بود که داستانش نزدیک بود به زندگی عام مردمی!
پ.ن۳: یعنی مثلا مثه همخونه نبود یه اتفاق جدا از این فرهنگ بیافته!
پ.ن۴: کلا به همه پیشنهاد می کنم که بخوننش! چون واقعا محشره!
پ.ن۵: داستانشم نمی گم! یعنی کلا تو عمرم کم پیش اومده که خلاصه ی کتابو واسه کسی توضیح بدم
پ.ن۶: این شعره هم مال کتابه!
سلام
شعرش که محشره . رمانش رو نخوندم فکر کنم کتاب خوبی باشه.
ایهمه وا میستی کتاب بخونی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آررررررررررررررررررررررررررررررررررررره
آخه بعضی کتابا می ارزه که اینقدر واستی واسش
من اینو از ۱۱ شب تا ۴ صب تمومش کردم!