ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دل من می سوزد
که قناری ها را پر بستند
که پر پاک پرستو ها را بشکستند
و کبوتر ها را
آه کبوتر ها را ...
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند
مهر در صبحدمان داس بدست
خرمن خواب مرا می چیند
حمید مصدق
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
وای! باران ! باران!
شیشه ی پنجره را باران شست!
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ...
من درون قفس سرد اتاقم ٬ دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای٬ باران٬ باران٬
پر مرغان نگاهم را شست!
خیلی قشنگ بود
شب یلدات با کمی تاخیر مبارک
تو هم همین طور!
یوووووووووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووو به سعیده جوووووووووووووووونم








یلدات مبارک نانایی
سلام
چه شعر قشنگی بود ..از کی بود؟
گفتم دوری کن نگفتم که یه سر نزن!
یه کامنتی یه اعلام وجودی میکردی!
زمان شوینده خیلی خوبیه.
شوینده خوب و نامرد
یووووووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووو به سعیده جونم






نانایی این شعر آزی جون بووووووووووود؟؟!!
یوهووووووووووووووووووووووووووووو

نونو جون این شعر ماله حمید مصدقه نه آزی جونم!!!!!!!
سلام سعیده جان.
شعرزیبایی بود. ممنون.منتظر دیدارت هستم.
همیشه مصدق را دوست داشته ام...این روز ها همه جا به او بر می خورم!
مستدام باشید همیشه با شعر های زیبا!