ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شراره ای بر جامه ی مرد نانوا افتاده بود .بی تاب شده بود وتقلا میکر تا خاموشش کند.
جوانمردی از آن حوالی می گذشت نانوا و تقلایش را دید .آهی کشید و ایستاد و به درد گفت:افسوس!سالهاست که آتش خودخواهی و آتش حسد و آتش ریا در دلمان افتاده است و هیچ تقلا نمی کنیم که خاموشش کنیم.این شراره جامه مان را خواهد سوخت .
آن آتش اما جانمان را می سوزاند :جانمان و ایمانمان را.
سلام خوبی؟
میبینم که توی مدرسه هام وبلاگو فراموش نمیکنی
ولی این چه قالبیه گذاشتی تو وبت
راستی نفیسه اگه وبشو حذف کنه بهتره
اصلا نمیدونم واسه چی وب درست کرده
فعلا بای
ایشالله که هیچ آتیشی به جونمون نیفته نه آتیش دنیوی و نه اخروی
سلام عزیزم
عالی بودمرسی
منم که میدونی عاشق معلم دین و زندگیم
معلم دین و زندگی فشن ندیده بودیم که دیدیم
سلام گلم. مرسی که لینکم کردی. منم لینکت کردم. دوستت دارم . بای
سلام وب زیبایی دارید به من هم سر بزنید خوشحال میشم