خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

تو و من

مهری و وفایی که تو را نیست مرا هست


صبری و قراری که مرا نیست تو را هست




سعیده یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 ساعت 11:00 ب.ظ
4 نظر

هیچ

هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست. .......


پ.ن:این مطلب دزدی است از وبلاگ یک قدیمی! ( به قول خودش....)

سعیده چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 09:48 ب.ظ
0 نظر

متی ما تلق....

متی ما تلق من تهوی 

دع الدنیا و اهملها.....



الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها....

سعیده چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 12:57 ق.ظ
4 نظر

 و سعیده خاله می شود......:-D

سعیده چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392 ساعت 12:36 ق.ظ
0 نظر

استرسی بیش از بقیه ی اوقات!

امروز یک روز زیبای بهاری بود و البته با کمی بیشتر از همیشه استرس!

استرس خودم به خاطر مسایلم کم بود که فاطمه هم استرس عموش را که عمل قلب داشت بهم داد

از اضطرابش حتی اب هم نمی تونست بخوره

ساعت 12عملش تموم می شد و فاطمه از ترس خبری ناگوار حاضر نشد به کسی زنگ بزنه

اخر راضیش کردم! خودم رفتم و موبایلشو از دفتر که ته سالن بود گرفتم!

فقط قفل گوشیشو باز کردم!اس ام اسش باز بود و  کسی که حتی اسمش رو هم ندیدم نوشته بود:فاطمه جان عمل عمو به خیر گذشت!

موبایلو گذاشتم تو دست معلممونو  توی راهرو فریاد فاطمه فاطمه می زدم

از شنیدن خبر اونقدر خوشحال شد که تا 2ساعت بعد که باهاش بودم داشت می لرزید و ذکر می گفت

تموم مدت بعدش داشتم به این فکر می کردم که اگه خدایی نکرده قرار بود خبر بدی بهش می دادم باید چطوری بهش می گفتم!o_O

تا حالا واستون یه همچین چیزی پیش اومده؟ شماها چیکار کردین؟

سعیده جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 01:44 ق.ظ

anastazia's lyrics

DAncing bears, painted wings

THings I almost remember

And a song someone sings

ONce upon a December


SOMEONE holds me safe and warm 

Horses prance through a silver storm

Figures dancing gracefully

Across my memory


Far away , long ago

Glowing dim as an ember 


THings my heat used to know

Once upon a December

....

Things my heart used to know

It yearns to remember


ANd the song someone sings

Once upon a December. ..


 عاشق این اهنگم....

سعیده جمعه 16 فروردین 1392 ساعت 12:38 ب.ظ
0 نظر

miracle

A MIRACLE is another name of an EFFORT ....i decided to believe it....

"choi min ho"

متن برگزیده از to the beautiful you 

ترجمه: معجزه اسم دیگه ی سخت کوشیه.....من تصمیم گرفتم که باورش کنم

سعیده دوشنبه 16 بهمن 1391 ساعت 06:06 ب.ظ
0 نظر

our school E.T

A sudden bold and perfect question is doth many times surprise a man and lay him open....



(متن برگزیده از فیلم معلم انگلیسی مدرسه ی ما)

سعیده دوشنبه 16 بهمن 1391 ساعت 05:59 ب.ظ
1 نظر

تولد 5 سالگی!

واقعا باورم نمیشه 5 ساله این وبو زدم!

تو این 5 سال دوستای زیاد و خیلی عالی داشتم! و البته هنوزم دارم!

ممنون که تو این5 سال باهام بودین!

لطفا برام زیاد دعا کنین! امسال پیش دانشگاهیما!

اینم کیکم!


سعیده چهارشنبه 4 مرداد 1391 ساعت 03:43 ب.ظ
24 نظر

دلیل عشق...

"“You don't love someone for their looks, or their clothes, or for their fancy car, but because they sing a song only you can hear.”!"

سعیده پنج‌شنبه 22 تیر 1391 ساعت 03:17 ب.ظ
2 نظر